معنی فارسی daimen
B1عنوانی تاریخی برای مدیریت و سرپرستی، بهویژه در خانهها.
A historical term denoting a steward or manager.
- NOUN
example
معنی(example):
دائمن یک اصطلاح تاریخی برای نوعی سرپرست است.
مثال:
The daimen is a historical term for a type of steward.
معنی(example):
در زمانهای وسطی، یک دائمن خانه را مدیریت میکرد.
مثال:
In medieval times, a daimen managed the household.
معنی فارسی کلمه daimen
:
عنوانی تاریخی برای مدیریت و سرپرستی، بهویژه در خانهها.