معنی فارسی dairymaid

B1

زنی که در تولید محصولات لبنی از قبیل شیر و ماست کار می‌کند.

A woman or girl employed to tend to dairy animals and produce milk products.

noun
معنی(noun):

A woman who works in a dairy.

example
معنی(example):

دختربچه لبنیات هر صبح گاوها را شیر می‌دوشد.

مثال:

The dairymaid milks the cows every morning.

معنی(example):

دختربچه لبنیات کارهای زیادی برای انجام در طول روز دارد.

مثال:

The dairymaid has many chores to complete during the day.

معنی فارسی کلمه dairymaid

: معنی dairymaid به فارسی

زنی که در تولید محصولات لبنی از قبیل شیر و ماست کار می‌کند.