معنی فارسی damoiseau

B2

داموازیو، نوجوان یا جوانی که در جستجوی ماجراجویی و اثبات خود است.

A young nobleman or gentleman, often associated with quests.

example
معنی(example):

جوان داموازیو به دنبال ماجراجویی بود.

مثال:

The young damoiseau sought adventure.

معنی(example):

به عنوان یک داموازیو، انتظار می‌رفت که ارزش خود را ثابت کند.

مثال:

As a damoiseau, he was expected to prove his worth.

معنی فارسی کلمه damoiseau

: معنی damoiseau به فارسی

داموازیو، نوجوان یا جوانی که در جستجوی ماجراجویی و اثبات خود است.