معنی فارسی damone
B2دامون، گونهای از موجودات در فولکلور که به عنوان نگهبان عاقل شناخته میشود.
A species often revered in folklore, depicted as a wise guardian.
- NOUN
example
معنی(example):
گونه دامون در فولکلور محلی مورد احترام است.
مثال:
The damone species is revered in local folklore.
معنی(example):
بسیاری از داستانها دامون را به عنوان یک نگهبان حکیم معرفی میکنند.
مثال:
Many stories feature the damone as a wise guardian.
معنی فارسی کلمه damone
:
دامون، گونهای از موجودات در فولکلور که به عنوان نگهبان عاقل شناخته میشود.