معنی فارسی dar

B1

دار، یک نوع رقص یا حرکت که در فرهنگ‌های خاص استفاده می‌شود

A type of dance or movement associated with specific cultures.

noun
معنی(noun):

A fish found in the Severn River; a dart or dace.

example
معنی(example):

دار یک رقص سنتی خاورمیانه است.

مثال:

The dar is a traditional Middle Eastern dance.

معنی(example):

آنها دار را در جشنواره اجرا کردند.

مثال:

They performed the dar at the festival.

معنی فارسی کلمه dar

: معنی dar به فارسی

دار، یک نوع رقص یا حرکت که در فرهنگ‌های خاص استفاده می‌شود