معنی فارسی darksum
B1تاریکی، حالتی که ممکن است احساس ناامنی یا نارضایتی را القا کند.
A state of darkness or gloom that creates discomfort.
- NOUN
example
معنی(example):
تاریکی گفتوگوی آنها او را نگران کرد.
مثال:
The darksum of their conversation made her uneasy.
معنی(example):
با افزایش تنشها، میتوانستی تاریکی موجود در هوا را حس کنی.
مثال:
You could feel the darksum in the air as tensions rose.
معنی فارسی کلمه darksum
:
تاریکی، حالتی که ممکن است احساس ناامنی یا نارضایتی را القا کند.