معنی فارسی daunter

B1

شخص یا چیزی که ترس ایجاد کند یا باعث واهمه شود.

A person or thing that discourages or intimidates.

example
معنی(example):

طوفان بزرگ یک چیز ترسناک برای شهر کوچک بود.

مثال:

The big storm was a daunter for the small town.

معنی(example):

کلمات او قصد داشتند ترسناک باشند و شما را به فکر وادار کنند.

مثال:

Her words were meant to be a daunter, making you think twice.

معنی فارسی کلمه daunter

: معنی daunter به فارسی

شخص یا چیزی که ترس ایجاد کند یا باعث واهمه شود.