معنی فارسی dawdler

B2

شخصی که در انجام کارها معطل می‌کند و به کندی پیش می‌رود.

A person who wastes time or is slow in doing things.

example
معنی(example):

او وقتی که نوبت به انجام تکالیفش می‌رسد، خیلی معطل می‌کند.

مثال:

He is such a dawdler when it comes to doing his homework.

معنی(example):

معطل‌کنندگان اغلب مهلت‌های مهم را از دست می‌دهند.

مثال:

Dawdlers often miss important deadlines.

معنی فارسی کلمه dawdler

: معنی dawdler به فارسی

شخصی که در انجام کارها معطل می‌کند و به کندی پیش می‌رود.