معنی فارسی dawnlike
B1شبیه به سپیدهدم، دارای انرژی و روشنایی متعلق به صبح.
Resembling dawn; having the qualities of dawn.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درخشش شبیه به صبح اتاق را با گرما پر کرد.
مثال:
The dawnlike glow filled the room with warmth.
معنی(example):
او لبخندی شبیه به صبح داشت که روز را روشنتر کرد.
مثال:
She had a dawnlike smile that brightened the day.
معنی فارسی کلمه dawnlike
:
شبیه به سپیدهدم، دارای انرژی و روشنایی متعلق به صبح.