معنی فارسی dawted

B2

احساس ترس یا اضطراب در مواجهه با چیزی که دشوار یا تهدیدآور است.

Feeling intimidated or apprehensive in the face of something challenging or daunting.

example
معنی(example):

او به خاطر کار چالش‌برانگیز احساس ترس کرده بود.

مثال:

She felt very daunted by the challenging task.

معنی(example):

عملکرد ضعیف تیم آنها را در مورد بازی بعدی احساس ترس کرده بود.

مثال:

The team's poor performance left them feeling daunted about the next match.

معنی فارسی کلمه dawted

: معنی dawted به فارسی

احساس ترس یا اضطراب در مواجهه با چیزی که دشوار یا تهدیدآور است.