معنی فارسی day camp
A2اردوگاهی که برای کودکان در طول روز برگزار میشود تا از فعالیتهای تفریحی و آموزشی بهرهمند شوند.
A camp for children where they can participate in various activities during the day.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان در اردوگاه روزانه از فعالیتهای زیادی لذت بردند.
مثال:
The children enjoyed many activities at day camp.
معنی(example):
او در اردوگاه تابستانی روزانه دوستان جدیدی پیدا کرد.
مثال:
She met new friends at summer day camp.
معنی فارسی کلمه day camp
:
اردوگاهی که برای کودکان در طول روز برگزار میشود تا از فعالیتهای تفریحی و آموزشی بهرهمند شوند.