معنی فارسی daydreamy
B1توصیفی برای حالتی که ذهن در رویاپردازی و خیالپردازی است.
Having the quality of daydreaming; dreamy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در حین سخنرانی چهرهای رویاپردازانه داشت.
مثال:
She had a daydreamy look on her face during the lecture.
معنی(example):
شخصیت رویاپرداز او را به یک متفکر منحصر به فرد تبدیل میکند.
مثال:
His daydreamy personality makes him a unique thinker.
معنی فارسی کلمه daydreamy
:
توصیفی برای حالتی که ذهن در رویاپردازی و خیالپردازی است.