معنی فارسی daytale
B1داستانی که معمولاً در طول روز گفته میشود و میتواند شامل ماجراهای مختلف باشد.
A story that typically takes place during the day, often filled with adventures and lessons.
- NOUN
example
معنی(example):
داستان روز از ماجراهایی در یک سرزمین جادویی گفت.
مثال:
The daytale told of adventures in a magical land.
معنی(example):
کودکان دوست دارند قبل از خواب یک داستان روز بشنوند.
مثال:
Children love hearing a daytale before bedtime.
معنی فارسی کلمه daytale
:
داستانی که معمولاً در طول روز گفته میشود و میتواند شامل ماجراهای مختلف باشد.