معنی فارسی de-brief

B1

فعالیتی که در آن اطلاعات از افراد جمع‌آوری می‌شود تا یادگیری و بهبود حاصل شود.

To question someone to gather information after an event or task.

example
معنی(example):

ما نیاز داریم که بعد از سمینار، شرکت‌کنندگان را مورد بازجویی قرار دهیم.

مثال:

We need to de-brief the participants after the seminar.

معنی(example):

مهم است که همه افراد درگیر در پروژه را مورد بازجویی قرار دهیم.

مثال:

It's important to de-brief everyone involved in the project.

معنی فارسی کلمه de-brief

: معنی de-brief به فارسی

فعالیتی که در آن اطلاعات از افراد جمع‌آوری می‌شود تا یادگیری و بهبود حاصل شود.