معنی فارسی de-centering
B1غیرمتمرکز کردن، به معنای از بین بردن تمرکز از یک زاویه خاص به سوی زاویههای دیگر است.
The process or concept of removing central focus in favor of various viewpoints.
- OTHER
example
معنی(example):
غیرمتمرکز کردن، یک اصل کلیدی در بسیاری از چارچوبهای فلسفی مدرن است.
مثال:
De-centering is a key principle in many modern philosophical frameworks.
معنی(example):
کار هنرمند روی غیرمتمرکز کردن روایتهای سنتی تمرکز دارد.
مثال:
The artist's work focuses on de-centering traditional narratives.
معنی فارسی کلمه de-centering
:
غیرمتمرکز کردن، به معنای از بین بردن تمرکز از یک زاویه خاص به سوی زاویههای دیگر است.