معنی فارسی de-institutionalised

B2

به معنای حذف تدریجی یا از بین بردن نهادهای بزرگ و محدودکننده برای فراهم کردن آزادی و مراقبت‌های بهتر برای افراد است.

The process of moving individuals out of institutional settings into community-based care.

example
معنی(example):

اصلاحات هدفشان رهایی بیماران از نهادهای بسته بود.

مثال:

The reforms aimed at de-institutionalised care for patients.

معنی(example):

بسیاری از کشورها به سمت یک رویکرد رهایی بیمارستانی برای سلامت روان حرکت کرده‌اند.

مثال:

Many countries have moved towards a de-institutionalised approach to mental health.

معنی فارسی کلمه de-institutionalised

: معنی de-institutionalised به فارسی

به معنای حذف تدریجی یا از بین بردن نهادهای بزرگ و محدودکننده برای فراهم کردن آزادی و مراقبت‌های بهتر برای افراد است.