معنی فارسی de-motivate

B1

دلسرد کردن، به کاهش انگیزه یا حذف علاقه منجر شدن.

To cause someone to lose motivation or enthusiasm.

example
معنی(example):

قوانین زیادی می‌تواند کارکنان را دلسرد کند.

مثال:

Too many rules can de-motivate workers.

معنی(example):

انتظارات غیرواقعی ممکن است تیم را دلسرد کند.

مثال:

Unrealistic expectations might de-motivate the team.

معنی فارسی کلمه de-motivate

: معنی de-motivate به فارسی

دلسرد کردن، به کاهش انگیزه یا حذف علاقه منجر شدن.