معنی فارسی de-mount
B1جدا کردن، به عمل جدا کردن چیزی از سطح یا پایهاش اشاره دارد.
To take something off or remove it from a support.
- VERB
example
معنی(example):
لطفاً مجموعه را از پایه جدا کنید.
مثال:
Please de-mount the assembly from the base.
معنی(example):
برای تعمیر دستگاه، باید پوشش آن را جدا کنید.
مثال:
To repair the device, you need to de-mount its cover.
معنی فارسی کلمه de-mount
:
جدا کردن، به عمل جدا کردن چیزی از سطح یا پایهاش اشاره دارد.