معنی فارسی deadishness

B1

وضعیت یا احساسی که به شکلی کشنده یا سنگین به نظر می‌رسد.

The quality of being somewhat dead or lifeless.

example
معنی(example):

کشندگی موجود در اتاق تمرکز را سخت می‌کرد.

مثال:

The deadishness in the room made it hard to focus.

معنی(example):

لحن او نوعی کشندگی داشت که ناراحت‌کننده بود.

مثال:

His tone carried a certain deadishness that was unsettling.

معنی فارسی کلمه deadishness

: معنی deadishness به فارسی

وضعیت یا احساسی که به شکلی کشنده یا سنگین به نظر می‌رسد.