معنی فارسی deadnesses

B1

مفاهیم مختلف مربوط به وضعیت بدون زندگی یا بی‌تحرک بودن، معمولاً با تأکید بر چندین نوع یا شکل.

Multiple instances or varieties of the state of being dead or lifeless.

example
معنی(example):

انواع متفاوتی از خشکی‌ها در طبیعت در زمستان دیده می‌شود.

مثال:

Various deadnesses can be seen in nature during winter.

معنی(example):

هنرمند چندین خشکی را در نقاشی‌هایش به تصویر کشیده است.

مثال:

The artist depicted several deadnesses in his paintings.

معنی فارسی کلمه deadnesses

: معنی deadnesses به فارسی

مفاهیم مختلف مربوط به وضعیت بدون زندگی یا بی‌تحرک بودن، معمولاً با تأکید بر چندین نوع یا شکل.