معنی فارسی deafnesses
B1حالتهایی که در آن فرد قادر به شنیدن نیست و میتواند متفاوت باشد.
The condition of being unable to hear, which can vary in severity.
- NOUN
example
معنی(example):
در میان افراد درجات متفاوتی از ناشنوایی وجود دارد.
مثال:
There are various degrees of deafnesses among individuals.
معنی(example):
پزشک انواع مختلف ناشنواییها را بررسی کرد.
مثال:
The doctor studied different types of deafnesses.
معنی فارسی کلمه deafnesses
:
حالتهایی که در آن فرد قادر به شنیدن نیست و میتواند متفاوت باشد.