معنی فارسی deal-breaker
B2عامل یا ویژگیای که باعث میشود یک توافق یا قرارداد انجام نشود.
A specific issue or condition that can cause an agreement or deal to fail.
- NOUN
example
معنی(example):
قیمتهای بالا میتواند برای بسیاری از مشتریان عامل نهایی انصراف باشد.
مثال:
High prices can be a deal-breaker for many customers.
معنی(example):
برای او، عدم ارتباط عاملی است که باعث میشود او از روابط انصراف دهد.
مثال:
For her, lack of communication is a deal-breaker in relationships.
معنی فارسی کلمه deal-breaker
:
عامل یا ویژگیای که باعث میشود یک توافق یا قرارداد انجام نشود.