معنی فارسی deamidate
B1عملیاتی که طی آن گروههای آمید از مولکولها حذف میشوند.
To remove amide groups from a molecule, especially proteins.
- VERB
example
معنی(example):
برای دیآمیداسیون یک پروتئین، از آنزیمهای خاصی استفاده میشود.
مثال:
To deamidate a protein, specific enzymes are used.
معنی(example):
فرآیند دیآمیداسیون شامل کنترل دقیق شرایط است.
مثال:
The process to deamidate involves careful control of conditions.
معنی فارسی کلمه deamidate
:
عملیاتی که طی آن گروههای آمید از مولکولها حذف میشوند.