معنی فارسی deaminate

B1

اقدام به حذف گروه آمینی از یک مولکول یا ترکیب.

To remove an amine group from a molecule, especially an amino acid.

example
معنی(example):

باکتری‌ها می‌توانند آمینو اسیدها را برای انرژی دئامین کنند.

مثال:

The bacteria can deaminate amino acids for energy.

معنی(example):

برای دئامین کردن ترکیب، به آنزیم‌های خاصی نیاز دارید.

مثال:

To deaminate the substance, you need specific enzymes.

معنی فارسی کلمه deaminate

: معنی deaminate به فارسی

اقدام به حذف گروه آمینی از یک مولکول یا ترکیب.