معنی فارسی deaminated

B2

محصولی که گروه آمینی آن حذف شده است.

Having had an amine group removed.

example
معنی(example):

محصول دئامین‌شده خصوصیات متفاوتی نشان داد.

مثال:

The deaminated product showed different properties.

معنی(example):

پس از دئامین‌شدن ترکیب، می‌توان از آن در کاربردهای مختلف استفاده کرد.

مثال:

Once the compound is deaminated, it can be used in various applications.

معنی فارسی کلمه deaminated

: معنی deaminated به فارسی

محصولی که گروه آمینی آن حذف شده است.