معنی فارسی dearticulation
B1بدون استخوان بندی، مفهوم عدم پیوستگی و ارتباط در یک مجموعه.
The process or state of lacking coordination or connection.
- NOUN
example
معنی(example):
بدون استخوان بندی کردن نقشه طراحی باعث سردرگمی شد.
مثال:
The dearticulation of the design plan led to confusion.
معنی(example):
این پروژه از عدم انسجام بین بخشهای مختلف خود رنج میبرد.
مثال:
The project suffered from dearticulation between its various parts.
معنی فارسی کلمه dearticulation
:
بدون استخوان بندی، مفهوم عدم پیوستگی و ارتباط در یک مجموعه.