معنی فارسی deathlessly

B1

بی‌مرگ، به معنای بی‌پایان و بدون اثرگذاری مرگ.

In a manner that transcends death or implies eternal existence.

example
معنی(example):

شعر درباره عشقی سخن می‌گفت که بی‌مرگ است.

مثال:

The poem spoke of love that endures deathlessly.

معنی(example):

او امیدوار بود که یادآوری‌هایشان بی‌مرگ در قلبش زنده بمانند.

مثال:

She hoped their memories would live on deathlessly in her heart.

معنی فارسی کلمه deathlessly

: معنی deathlessly به فارسی

بی‌مرگ، به معنای بی‌پایان و بدون اثرگذاری مرگ.