معنی فارسی deathlike

B1

مرگ‌مانند، مشابه یا نشان‌دهنده مرگ.

Resembling or characteristic of death; lifeless.

example
معنی(example):

پس از حادثه، چهره‌اش رنگ‌پریدگی مرگ‌مانندی داشت.

مثال:

His face had a deathlike pallor after the accident.

معنی(example):

سکوت در اتاق حالتی مرگ‌مانند داشت، پر از تنش.

مثال:

The silence in the room was deathlike, filled with tension.

معنی فارسی کلمه deathlike

: معنی deathlike به فارسی

مرگ‌مانند، مشابه یا نشان‌دهنده مرگ.