معنی فارسی deathliness
B1مرگزایی، کیفیتی که حس مرگ یا نزدیکی به مرگ را نشان میدهد.
The quality or state of being lifeless or resembling death.
- OTHER
example
معنی(example):
مرگزایی در بیان او ناراحتکننده بود.
مثال:
The deathliness of his expression was unsettling.
معنی(example):
شعرهای او معمولاً به مضامین مرگزایی میپردازد.
مثال:
Her poetry often explores themes of deathliness.
معنی فارسی کلمه deathliness
:
مرگزایی، کیفیتی که حس مرگ یا نزدیکی به مرگ را نشان میدهد.