معنی فارسی deathrates
B1نرخهای مرگ و میر، مقادیر مختلف مرگ در جمعیتهای مختلف یا در زمانهای مختلف.
The various ratios of deaths occurring in different populations or time periods.
- NOUN
example
معنی(example):
مقایسه نرخهای مرگ و میر میتواند مسائل بهداشتی را در کشورهای مختلف روشن کند.
مثال:
Comparing deathrates can highlight health issues across countries.
معنی(example):
دانشمندان نرخهای مرگ و میر را برای درک بهتر بیماریها تحلیل میکنند.
مثال:
Scientists analyze deathrates to understand diseases better.
معنی فارسی کلمه deathrates
:
نرخهای مرگ و میر، مقادیر مختلف مرگ در جمعیتهای مختلف یا در زمانهای مختلف.