معنی فارسی debilitative

B1

تضعیف‌کننده، به چیزی اشاره دارد که باعث ضعف یا کاهش کارایی می‌شود.

Causing debilitation; weakening.

example
معنی(example):

اثرهای تضعیف‌کننده دارو پس از چند روز آشکار بود.

مثال:

The debilitative effects of the drug were evident after a few days.

معنی(example):

عادات تضعیف‌کننده او پیشرفت او را مختل کرد.

مثال:

His debilitative habits hindered his progress.

معنی فارسی کلمه debilitative

: معنی debilitative به فارسی

تضعیف‌کننده، به چیزی اشاره دارد که باعث ضعف یا کاهش کارایی می‌شود.