معنی فارسی debitrix
B1زنی که مسئول مدیریت بدهیها و امور مالی است.
A female financial manager or accountant.
- NOUN
example
معنی(example):
دبیتریکس با دقت به امور مالی شرکت رسیدگی کرد.
مثال:
The debitrix handled the company's finances with care.
معنی(example):
به عنوان یک دبیتریکس، او مسئول تمام وجوه خارج شده بود.
مثال:
As a debitrix, she was responsible for all outgoing funds.
معنی فارسی کلمه debitrix
:
زنی که مسئول مدیریت بدهیها و امور مالی است.