معنی فارسی deblurred

B2

تصویر یا متنی که پس از عرضه به ترفند یا ابزاری، وضوح بیشتری پیدا کرده است.

An image or text that has been made clear or sharp after being blurry.

verb
معنی(verb):

To remove blurring from an image (and make it sharper)

example
معنی(example):

تصویر واضح‌شده بسیار بهتر از نسخه اصلی به نظر می‌رسید.

مثال:

The deblurred image looked much better than the original.

معنی(example):

پس از واضح‌شدن، می‌توانستید تمام جزئیات را ببینید.

مثال:

After it was deblurred, you could see all the details.

معنی فارسی کلمه deblurred

: معنی deblurred به فارسی

تصویر یا متنی که پس از عرضه به ترفند یا ابزاری، وضوح بیشتری پیدا کرده است.