معنی فارسی debride

B1 /dɨˈbɹid/

عمل حذف بافت مرده یا آلوده از زخم برای تسریع در بهبودی.

To remove dead, damaged, or infected tissue from a wound.

verb
معنی(verb):

To remove necrotic tissue or foreign matter from (a wound or the like).

example
معنی(example):

پزشک مجبور بود زخم را تمیز کند تا به بهبودی کمک کند.

مثال:

The doctor had to debride the wound to promote healing.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند قبل از بستن باند، ناحیه را تمیز کنند.

مثال:

They decided to debride the area before applying the bandage.

معنی فارسی کلمه debride

: معنی debride به فارسی

عمل حذف بافت مرده یا آلوده از زخم برای تسریع در بهبودی.