معنی فارسی deceivingly

B2

به طرز فریبنده، به شکلی که ممکن است حقیقت را پنهان کند.

In a manner that is deceptive or misleading.

example
معنی(example):

او فریبکارانه لبخند زد و احساسات واقعی‌اش را پنهان کرد.

مثال:

He smiled deceivingly, hiding his true feelings.

معنی(example):

این محصول به طرز فریبنده‌ای برای افزایش فروش تبلیغ شد.

مثال:

The product was marketed deceivingly to boost sales.

معنی فارسی کلمه deceivingly

: معنی deceivingly به فارسی

به طرز فریبنده، به شکلی که ممکن است حقیقت را پنهان کند.