معنی فارسی decentness
B2دلسوزی، کیفیت داشتن رفتار و کردار مناسب و اخلاقی.
The quality of being decent; showing respectability and morality.
- NOUN
example
معنی(example):
دلسوزی اعمال او همیشه به من تأثیر گذاشت.
مثال:
The decentness of his actions always impressed me.
معنی(example):
دلسوزی ویژگیای است که بسیاری از مردم به آن احترام میگذارند.
مثال:
Decentness is a quality that many people admire.
معنی فارسی کلمه decentness
:
دلسوزی، کیفیت داشتن رفتار و کردار مناسب و اخلاقی.