معنی فارسی deceptious

B1

فریبنده، یا به گونه‌ای طراحی شده که دیگران را فریب دهد.

Intended to deceive; misleading.

example
معنی(example):

لبخند فریبنده‌اش باعث شد که در نیت‌های او شک کنم.

مثال:

His deceptious smile made me doubt his intentions.

معنی(example):

طبیعت فریبنده بیانیه او، شک‌هایی را ایجاد کرد.

مثال:

The deceptious nature of her statement raised suspicions.

معنی فارسی کلمه deceptious

: معنی deceptious به فارسی

فریبنده، یا به گونه‌ای طراحی شده که دیگران را فریب دهد.