معنی فارسی deceptitious

B1

فریبنده، با نیت فریب و گمراهی.

Intended to deceive; misleading in appearance or nature.

example
معنی(example):

طبیعت فریبنده او باعث می‌شد که هیچ‌کس نتواند به او اعتماد کند.

مثال:

His deceptitious nature made it hard for anyone to trust him.

معنی(example):

سیاست‌ها ویژگی فریبنده‌ای داشتند که هزینه‌های واقعی را پنهان می‌کردند.

مثال:

The policies had a deceptitious quality, hiding the real costs.

معنی فارسی کلمه deceptitious

: معنی deceptitious به فارسی

فریبنده، با نیت فریب و گمراهی.