معنی فارسی decerning
B1تشخیص دادن، به معنای توانایی در شناسایی و تمایز قائل شدن میان جزئیات.
The act of perceiving or recognizing distinctions.
- VERB
example
معنی(example):
تشخیص نکات ظریف در استدلال او ضروری بود.
مثال:
Decerning the nuances in her argument was essential.
معنی(example):
او در حال تشخیص ویژگیهای گونه جدید است.
مثال:
He is decerning the characteristics of the new species.
معنی فارسی کلمه decerning
:
تشخیص دادن، به معنای توانایی در شناسایی و تمایز قائل شدن میان جزئیات.