معنی فارسی declaredly

B2

به طور روشن و بدون تردید بیان شده، به طور علنی و آشکار

Openly or publicly declared.

example
معنی(example):

او به وضوح بهترین بازیکن تیم است.

مثال:

He is declaredly the best player on the team.

معنی(example):

این دانشمند به صراحت مخالف این اقدام است.

مثال:

The scientist is declaredly opposed to the measure.

معنی فارسی کلمه declaredly

: معنی declaredly به فارسی

به طور روشن و بدون تردید بیان شده، به طور علنی و آشکار