معنی فارسی decomposure
B1تجزیه، فرایند از هم پاشیدگی یک ترکیب به اجزای سادهتر.
The process of breaking down a compound into simpler components.
- NOUN
example
معنی(example):
تجزیه این ترکیب در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت.
مثال:
The decomposure of the compound was studied in the lab.
معنی(example):
تجزیه میتواند منجر به تشکیل مواد جدید شود.
مثال:
Decomposure can lead to the formation of new substances.
معنی فارسی کلمه decomposure
:
تجزیه، فرایند از هم پاشیدگی یک ترکیب به اجزای سادهتر.