معنی فارسی decorably

B1

به شیوه‌ای دکوراتیو یا زیبا؛ به شکل مناسب برای تزیین.

In a manner that is decorative.

example
معنی(example):

دیوارها به طور زیبنده رنگ آمیزی شده بودند تا ظاهر اتاق را بهبود بخشند.

مثال:

The walls were painted decorably to enhance the room's look.

معنی(example):

او میز را به طور زیبا برای مهمانی شام چیده بود.

مثال:

She arranged the table decorably for the dinner party.

معنی فارسی کلمه decorably

: معنی decorably به فارسی

به شیوه‌ای دکوراتیو یا زیبا؛ به شکل مناسب برای تزیین.