معنی فارسی decorament
B1تزئینات، عناصری که برای زیباتر کردن یک مکان یا رویداد به کار میروند.
A decorative item or feature.
- NOUN
example
معنی(example):
تزیینات این رویداد بر تمامی مهمانان تأثیر گذاشت.
مثال:
The decorament of the event impressed all the guests.
معنی(example):
هر تزیینی با دقت انتخاب شده بود تا با تم هماهنگ باشد.
مثال:
Each decorament was carefully selected to match the theme.
معنی فارسی کلمه decorament
:
تزئینات، عناصری که برای زیباتر کردن یک مکان یا رویداد به کار میروند.