معنی فارسی decreasingly
B1کاهش یافتن در کمیت یا کیفیت، به معنای حرکت به سمت کمتر شدن.
In a manner that indicates a reduction or decline.
- ADVERB
example
معنی(example):
دما به طور فزایندهای گرم میشود زیرا زمستان نزدیک میشود.
مثال:
The temperature is decreasingly warm as winter approaches.
معنی(example):
علاقه او به این پروژه به طور فزایندهای به مرور زمان از بین رفت.
مثال:
His interest in the project became decreasingly evident over time.
معنی فارسی کلمه decreasingly
:
کاهش یافتن در کمیت یا کیفیت، به معنای حرکت به سمت کمتر شدن.