معنی فارسی decretal
B1 /dɪˈkɹiːtəɫ/حکمی که توسط یک مقام مذهبی صادر می‌شود، معمولاً در زمینه قانون یا مذهب.
A decree issued by an ecclesiastical authority, often relating to church law.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A papal decree, particularly one derived from an ecclesiastical letter.
معنی(noun):
Any decree or pronounced instruction.
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to a decree.
example
معنی(example):
مقامات مذهبی یک حکم مربوط به دکترین جدید صادر کردند.
مثال:
The religious authority issued a decretal regarding the new doctrine.
معنی(example):
حکم، موضع کلیسا را در مورد چندین مسئله مشخص کرد.
مثال:
The decretal clarified the position of the church on several issues.
معنی فارسی کلمه decretal
:
حکمی که توسط یک مقام مذهبی صادر می‌شود، معمولاً در زمینه قانون یا مذهب.
