معنی فارسی decrying
B2انتقاد کردن به طور علنی و قاطع از چیزی، به ویژه از رفتار یا سیاستهای نادرست.
To express strong disapproval of something publicly.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To denounce as harmful.
معنی(verb):
To blame for ills.
noun
معنی(noun):
A decrial.
example
معنی(example):
فعالان از کمبود حمایت از بیخانمانها انتقاد میکنند.
مثال:
The activists are decrying the lack of support for the homeless.
معنی(example):
او بهطور علنی سیاستهای محیطزیستی دولت را مورد انتقاد قرار میدهد.
مثال:
She publicly decrying the environmental policies of the government.
معنی فارسی کلمه decrying
:
انتقاد کردن به طور علنی و قاطع از چیزی، به ویژه از رفتار یا سیاستهای نادرست.