معنی فارسی decupling

B1

ده‌فصلی، عمل جدا کردن یا مستقل کردن چیزها از یکدیگر.

The action of separating or isolating components.

example
معنی(example):

ده‌فصلی کردن سیم‌کشی می‌تواند از مدارهای کوتاه جلوگیری کند.

مثال:

Decoupling the wiring can prevent short circuits.

معنی(example):

ده‌فصلی کردن عملکردها وضوح را در پروژه بهبود بخشید.

مثال:

The decoupling of functions improved clarity in the project.

معنی فارسی کلمه decupling

: معنی decupling به فارسی

ده‌فصلی، عمل جدا کردن یا مستقل کردن چیزها از یکدیگر.