معنی فارسی decurved
B1دندانهدار، اشاره به نوعی از شکل یا مسیر که به سمت داخل میچرخد.
Referring to a shape that curves inward or has a concave form.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Curved downward
example
معنی(example):
شکل دندانهدار قاشق به نگهداشتن مایعات کمک میکند.
مثال:
The decurved shape of the spoon helps to hold liquids.
معنی(example):
خطوط دندانهدار میتوانند طراحی پویا تری در هنر ایجاد کنند.
مثال:
Decurved lines can create a more dynamic design in art.
معنی فارسی کلمه decurved
:
دندانهدار، اشاره به نوعی از شکل یا مسیر که به سمت داخل میچرخد.