معنی فارسی deemie
B1احساس خاصی که ممکن است ناشی از محبت یا همدلی باشد.
A state of feeling warmth or affection, often in a casual context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک بعد از کمک به دوستش احساس دییمی کرد.
مثال:
The child felt deemie after helping his friend.
معنی(example):
او بعد از مکالمه حس دییمی داشت.
مثال:
She was left with a deemie feeling after the conversation.
معنی فارسی کلمه deemie
:
احساس خاصی که ممکن است ناشی از محبت یا همدلی باشد.