معنی فارسی deep-seated

B2

به چیزی اشاره می‌کند که به شدت در ذهن یا روحیه فرد ریشه دارد.

Firmly established and unlikely to change.

adjective
معنی(adjective):

Implanted or firmly established.

example
معنی(example):

او باور عمیقی داشت که کار سخت نتیجه می‌دهد.

مثال:

He had a deep-seated belief that hard work pays off.

معنی(example):

این مسئله ریشه‌دار است و به زمان برای حل نیاز دارد.

مثال:

The issue is deep-seated and will take time to resolve.

معنی فارسی کلمه deep-seated

: معنی deep-seated به فارسی

به چیزی اشاره می‌کند که به شدت در ذهن یا روحیه فرد ریشه دارد.